728 x 90

چهارشنبه ‌سوری، فرصت و فراخوانی برای گسترش قیام (۲)

چهارشنبه ‌سوری، فرصت و فراخوانی برای گسترش قیام (۲)
چهارشنبه ‌سوری، فرصت و فراخوانی برای گسترش قیام (۲)

- تکرار پرواز شادمانه از فراز آتش، در هر چهارشنبه‌ سوری، یادآور عبور سیاوش از دالآن شعله‌هاست. برای دفاع از قداست زندگی، گاه باید تمام قامت به آتش زد،‌ با زرد و سرخ اخگرها درآمیخت و شیداوار با آتش به رقص برخاست. آتش و زندگی، دو معنای زنده بودن، در دو روی یک سکه‌اند.

 

- دیدن گلبوته‌های آتش در خیابان، شعله‌های برافروختهٔ قیام و اعتراض را تداعی می‌کند. این آتش برای مردم ایران نویدبخش و بشارت‌آور پایان سیاهی و نکبت و زمهریر آخوندی است و برای آخوندها هراس‌آور و هول‌افزاست؛ زیرا در رقص آن، پایان خود را به چشم می‌بینند.

 

 

 

دلیل وحشت دستاربندان ریایی از چهارشنبه‌سوری

خمینی،‌ این ابوالهول عبوس، دشمن خنده و شادی و مروج و بنیانگذار عزا، ماتم و گریه و مصیبت و نکبت و بدبختی، در توصیف گریه و ماتم تا آنجا پیش می‌رود که حیات خود و دیگر آخوندها و ناندانی‌ همپالگی‌اش را ناشی از آن می‌داند. او می‌گوید:‌

«همین گریه ‏ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحه ‏سرایی‏ ها، همین هاست که ما را زنده نگه داشته».

(موعظة خمینی در جمع روضه‌خوانها ۱۷تیر۱۳۵۸)

حاکمیت دستاربندان برای کشتن روح سرزندگی در یک ملت،‌ نیازمند مروج عزا، لباس سیاه، چادر سیاه و هر آنچه از سیاهی و کبودی است. در نقطهٔ مقابل فرهنگ ایران زنده، پویا و زندگی‌زاست. در نمادهای سفرهٔ هفت‌سین دقت کنیم. در آنها روح سرشار و پویای زندگی را می‌بینیم. سبزه، سمنو، سنجد، سیب سرخ، آینه و ماهی سرخ و... تنوعی از رنگهای شاد ما را به روح معصوم و زیبای انسان سفر می‌دهند. این همان عشق است که زندگی انسان با آن و در پرداخت بها برای آن خلاصه می‌شود.

تلألوء سرزندگی، نشاط و امیدواری

تلألوء سرزندگی، نشاط و امیدواری ایرانیان در نمادهای زیبای سفرهٔ هفت سین

 

زندگانی شعله می‌خواهد

آتش برای ایرانیان مظهر پاکی و پاکباختگی، گرما، شور و اشتیاق است. آنها بر آتش، پریدن از روی آن را نیز افزوده‌اند. افزون بر این شعار «زردی من از تو،‌ سرخی تو از من» بیانگر به آتش سپردن هر نوع زردی، زردرویی، ترس، دلمردگی و یأس به آتش و ستاندن سرخی، سرخ‌رویی و نشاط و جنگاوری و شور و سرزندگی و گرما و اعتماد و یقین از آن است. در عین‌حال تکرار پرواز شادمانه از فراز آتش، در هر چهارشنبه‌ سوری، یادآور عبور سیاوش از دالآن شعله‌هاست. برای دفاع از قداست زندگی، گاه باید تمام قامت به آتش زد،‌ با زرد و سرخ اخگرها درآمیخت و شیداوار با آتش به رقص برخاست. آتش و زندگی، دو معنای زنده بودن، در دو روی یک سکه‌اند.

آری، آری، زندگی زیباست

زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست

گر بیفروزیش

رقص شعله‌اش در هر کران پیداست

ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست

زندگی را شعله باید برفروزنده

شعله‌ها را هیمه سوزنده

 

چهارشنبه سوری نشانی از زنده بودن فرهنگ ایرانی

فرهنگ ایرانی با قدمت دیرینهٔ خود آن‌چنان نیرومند، بارور و بارآور و اصیل است که هیچ تهاجم خارجی نتوانسته است آن را از ریشه برکند. به یقین باید گفت حتی با سیلاب سهمگینی از عزا، سیاه‌پوشی، نکبت و آخوند نیز نمی‌توان فرهنگ شادی، سبزینگی و نوزایی را زندگی ایران و ایرانی زدود.

آنان که خواسته‌اند با این ریشهٔ ستبر و دویده تا اعماق زورآوری کنند، خود از ریشه درآمده و طعمهٔ تندبادهای فنا گشته‌اند. حکومت آخوندی اولین و آخرین آنها نیست.

در حرف‌های سردمداران حکومت اگر دقت کنیم نشانه‌های آشکاری از عقب‌نشینی آنها را در برابر این فرهنگ‌ ریشه‌دار مشاهده می‌کنیم. به آنها تحمیل شده است که به جای چهارشنبهٔ آخر سال از اصطلاح چهارشنبه‌سوری استفاده کنند و اصطلاح موهن و آخوند پسندانهٔ «چهارشنبه سوزی» را از روی این آیین ملی بردارند. رویکرد آنان در مقابل اقبال مردم ایران به آیینهای ملی،‌ اکنون یک رویکرد منفعل و تدافعی است. آنها دریافته‌اند که نمی‌توان با باور داشت‌های این ملت و میهن درافتاد زیرا در درافتادن با آن برافتادن خود را می‌بینند. تهدیدها و توپ و تشر آمدنهای آنان فقط تا قبل از برگزاری چهارشنبه‌سوری است، وقتی می‌بینند کاری نمی‌توانند بکنند از دور فقط نظاره‌گر هستند تا دامنه‌های آن دامن خودشان را نگیرد. اما امسال متفاوت‌تر از هر زمان است. زیرا چهارشنبه‌سوری به طرزی عجیب با کانون‌های شورشی و آتش زدن نمادهای جهل و سرکوب روی هم افتاده است. دیدن گلبوته‌های آتش در خیابان، شعله‌های برافروختهٔ قیام و اعتراض را تداعی می‌کند. این آتش برای مردم ایران نویدبخش و بشارت‌آور پایان سیاهی و نکبت و زمهریر آخوندی است و برای آخوندها هراس‌آور و هول‌افزاست؛ زیرا در رقص آن، پایان خود را به چشم می‌بینند.

سوزاندن بنر خامنه‌ای

چهارشنبه سوری و سوزاندن بنرهای دیکتاتور، در هر کوی و برزن

 

چهارشنبه سوری پس گرفتن ایران از دهان آخوندها 

اگر دیکتاتوری آخوندی می‌خواهد چهارشنبه‌سوری به سور تبدیل نشود و سوت و ساکت و کور بماند، بر ماست که آن را به جشن ملی تبدیل کنیم؛ جشنی توأمان با جنگ برای بیرون کشیدن ایران از دهان حاکمیت استبداد مذهبی. چهارشنبه‌سوری فرصتی برای گردآمدن حول آتش و به دور ریختن جدایی‌ها و فاصله‌ها. بهانه‌یی است برای تشکیل اجتماع و کانون‌های گرم شورشی. گردآمدن در محله‌ها در پای بته‌های آتش دلهای ما را به هم نزدیک می‌کند، ترس‌هایمان را فرو می‌ریزد و جمع بودن خودمان را به چشم می‌بینیم. قدرت در جمع ماست. وقتی دستهایمان در هم گره می‌شوم درمی‌یابیم که بسیار نیرومند هستیم و آنها (شحنگان هراسان ولرزان حکومتی) در برابر ما هیچ هستند. بنابراین بر ماست که جرقه‌های آتش را برگیریم و در همهٔ شهر بپراکنیم. نباید بگذاریم جایی از شهر سوت و کور سرد و خاموش و بدون گرما و روشنی بماند.

 

دلیل دشمنی رژیم با ترقه، فشفشه و آتشبازی در چهارشنبه‌سوری 

چرا آخوندها در چهارشنبه‌سوری از صدای ترقه و نارنجک می‌هراسند؟ چرا آنان خانواده‌های ایرانی را از عواقب اینکار می‌هراسانند؟ آیا حس انسان‌دوستی آنها گل کرده و زیاد از حد رقیق‌القلب تشریف دارند یا کاسه‌یی در زیر نیم‌کاسه است؟ واقعیت این است که انفجار هر ترقه یادآورد صدای گلوله و میدان جنگ است. در دل آنها ترس می‌نشاند، در نقطهٔ مقابل، جرأت و جسارت و روحیهٔ سلحشوری را در بچه‌ها، نوجوانان و جوانان زنده می‌کند و باعث می‌شود آنها از صدای گلوله و تفنگ پاسداران و بسیجیان نهراسند. آنها از تبدیل شدن محله‌ها و کوچه‌ها به میدان جنگ سخت می‌پرهیزند؛ چون بازندهٔ اصلی این میدان هستند. می‌دانند وقتی کوچه و خیابان شعله‌ور شود و مردم به نیروی خود ایمان بیاورند،‌ قیام راه خواهد افتاد و دیگر قابل مهار نخواهد بود.

 

چهارشنبه سوری زمینه‌ای مناسب و مهیا برای تشکیل کانون‌های شورشی است. کانون شورشی می‌تواند از دو یا چند نفر تشکیل شود و دست به پراتیک‌های مختلفی مانند شعارنویسی، پخش اعلامیه، فیلمبرداری از تظاهرات و صحنه‌های قیام، بردن شعارهای مردمی و قیام‌آفرین به میان مردم، تشکیل کانون‌های شورشی دیگر و دهها و صدها اقدام خلاقانه در راستای قیام باشد. از همین الآن می‌توان به آن اقدام نمود. مهمترین پراتیک برای کانون شورشی همان‌طور که در فراخوان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور نیز آمده است،‌ «سوزاندن مترسک‌ها و بنرهای خمینی و خامنه‌ای و روحانی» است. این اقدام انقلابی، ملی و میهنی «روشنی بخش قلبهای مردم دردمند ایران است».

 

چهارشنبه سوری نقطه تلاقی ایران، قیام و آزادی 

مطابق آنچه گفتیم در چهارشنبه سوری، چند ویژگی مهم وجود دارد که باور به‌ آنها بسیار کارگشا و چاره‌ساز است:

۱ـ چهارشنبه‌سوری فرصتی است برای گردآمدن و تشکیل اجتماع دادن. این فرصت یک فرصت طلایی است و زمینهٔ آن بگونه‌یی سیستماتیک فراهم است. بنابراین باید آن را غنیمت شمرد.

۲ـ همان‌گونه که گفته شد،‌آتش افروختن در چهارشنبه سوری، به همان میزان که در دل ایرانیان امید و شوق و گرما می‌افروزد در دل پاسداران، بسیجیان و آخوندها رعب و هراس می‌افکند.

۳ـ چهارشنبه‌سوری زمینه‌ای مناسب و مهیا برای تشکیل کانون‌های شورشی است. کانون شورشی می‌تواند از دو یا چند نفر تشکیل شود و دست به پراتیک‌های مختلفی مانند شعارنویسی، پخش اعلامیه، فیلمبرداری از تظاهرات و صحنه‌های قیام، بردن شعارهای مردمی و قیام‌آفرین به میان مردم، تشکیل کانون‌های شورشی دیگر و دهها و صدها اقدام خلاقانه در راستای قیام باشد. از همین الآن می‌توان به آن اقدام نمود. مهمترین پراتیک برای کانون شورشی همان‌طور که در فراخوان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور نیز آمده است،‌ «سوزاندن مترسک‌ها و بنرهای خمینی و خامنه‌ای و روحانی» است. این اقدام انقلابی، ملی و میهنی «روشنی بخش قلبهای مردم دردمند ایران است».

۴ـ چهارشنبه‌سوری خصلت سراسری دارد. کمتر خانه‌یی را می‌توان در ایران سراغ کرد که در عصر چهارشنبه‌سوری بته‌یی از آتش در آن برافروخته نشده باشد. این آتش را می‌توان از خانه به کوچه و از کوچه به خیابان و از خیابان به سرتاسر شهر کشاند. آری، در چهارشنبه‌سوری به جای این‌که تلاش کنیم آتش را به خفا بکشانیم باید تا می‌توانیم دامنهٔ آن را گسترش داده و محل‌های عمومی برپا داریم تا به این و سیله نشان دهیم ایران و ایرانی این رژیم ایران‌ستیز و برآمده از اعصار جاهلی را نمی‌خواهد، نمی‌خواهد، نمی‌خواهد.

۵ـ چهارشنبه‌سوری را به میدانی برای کارزار آزادی تبدیل کنیم. چهارشنبه‌سوری یک روز مشخص نیست، هر روز باید یک چهارشنبه‌سوری باشد. تا هنگامی که حاکمیت سیاه زمستانی آخوندها در ایران حاکم است نباید آتش خاموش شود.

۶ـ چهارشنبه‌سوری بهترین سلسله جنبان و انگیزهٔ محرک برای قیام است؛ قیامی که طی سالیان گذشته نشان داد از پتانسیلی شگرف برخوردار است و تا به زیرکشیدن استبداد مذهبی سربازایستادن و خاموش شدن ندارد.

۷ـ سرانجام چهارشنبه‌سوری روز ایران،‌ قیام و آزادی است. برخیزیم و به زیباترین شکل به‌خاطر ایران و آزادی آن را به قیامی فراگستر تبدیل نماییم. تجربه نشان داده است که ما می‌توانیم. ایران می‌تواند.

 

چهارشنبه سوری فرصت و فراخوانی برای قیام آتش

چهارشنبه سوری فرصت و فراخوانی برای قیام آتش

 

دیکتاتور در آتش 

در پاسخ به فراخوان ستاد اجتماعی مجاهدین در داخل کشور، برخیزیم و این فراخوان را به گوش یکدیگر برسانیم.

اکنون زمان گسستن زنجیرهای اسارت ضحاک از سیمای شهرهای ایران است. با تأسی به کانون‌های شجاع و اختناق‌شکن شورشی، در گرداگرد خود شعله‌ها را بیفروزیم و بنرها و نمادهای دیکتاتوری را در هر کوی و برزن به آتش بسپاریم. این نخستین گام برای پیراستن شهرها از نحوست خزان استبداد است. در این نقطه است که جشن ملی چهارشنبه‌سوری با اعتراض و قیام درمی‌آمی‌زد و ایران بار دیگر ایران می‌شود و بر زانوان خود قد برمی‌افرازد.

 

چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوری

نقطهٔ تلاقی ایران، قیام، آزادی

چهارشنبه ‌سوری، فرصت و فراخوانی برای گسترش قیام (۱)

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/33851e83-30a5-43ab-9a8c-f6c1b9e065f1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات