728 x 90

عدالت در اسلام و نهج‌البلاغه ـ گفتگو با عباس داوری

عباس داوری
عباس داوری
س: در سالهای گذشته و در ماههای رمضان، شما برخی از مفاهیم قرآن و نهج‌البلاغه را توضیح می‌دادید؛ سؤال این است که آیا این مفاهیم همانها نیستند که ارتجاع نیز از آنها استفاده می‌کند؟ به‌عنوان مثال در مورد عدالت که به‌ویژه امام علی این همه روی آن تأکید می‌کند، می‌خواهیم در مورد آن سؤال کنیم و این‌که سوء‌استفاده ارتجاع از این مفاهیم، علیه ارزشهای آنها چه ابعادی دارد؟

عباس داوری: در قرآن و نهج‌البلاغه، برخی مفاهیمی به‌کار برده شده که این مفاهیم بسیار پویا بوده و برای جوامع مختلف انسانی و در زمانهای مختلف، به‌عنوان راهنمای عمل می‌باشند و در هر شرایطی با معیار و شاخص قرار دادن آن، می‌توان به‌طور دقیقتر بین کسانی که از دین و آیین و مذهب در راستای تحکیم قدرت دیکتاتوری و اعمال ضدمردمی سوء‌استفاده می‌کنند با کسانی که آن را در خدمت مردم و جامعه می‌دانند، مرزبندی کرد.

طبعاً امام علی علیه‌السلام، تمامی این مفاهیم را از قرآن گرفته و آنها را بسط داده و از آن به‌عنوان شیوه و راه‌کار برای رشد جامعه یاد کرده است. در مورد عدالت که سؤال کردید، امیرالمومین برای برقراری عدالت به‌عنوان یک روش، مبارزات عمیق ایدئولوژیک سیاسی کرده، به‌خصوص در هنگام خلافت خودش، از عدالت به‌عنوان یک روش و سبک حکومت استفاده نموده است. امام در بحثها و مبارزات ایدئولوژیک خود، عدالت را جز شاخصهای حق و باطل قرار داده است و هرگز برای علی (ع) عدالت فقط یک حرف و یک شعار نبوده است.

تعریف عدل و عدالت:
س: شما گفتید که عدالت یک روش و یک شیوه می‌باشد. چگونه می‌توان این را اثبات کرد؟

عباس داوری: عدالت در لغت، به‌معنی هرچیزی را در جای خود قرار دادن / برقرار کردن تساوی بین دو طرف یا بین طرفهای مختلف/ امتیاز قائل نشدن به یک طرف علیه طرف دیگر / در مفردات راغب اصفهان در مورد عدل نوشته شده «عدل یا عدالت: هر چیزی که برعهده فرد است که بپردازد، باید بپردازد و هر چیزی که باید به فرد داده شود، داده شود» و «تحقیق برای عدالت واجب و کار شایسته‌ای است»

عدل و عدالت یک روش و شیوه در کلیه امور
عدل و عدالت یک روش و شیوه حکومت و همچنین یک روش در تمامی کارهای اجتماعی می‌باشد. در اسلام نمی‌توان عدالت را از اسلام جدا کرد و عدالت به‌عنوان یک روش و شیوه حکومت و همچنین روش و شیوه برخورد با موضوعات و مشکلات مختلف در جامعه انسانی، از آیات متعدد قرآن و نیز از خطبه‌های حضرت علی علیه‌السلام مشخص می‌باشد.

در قسمتی از آیه 15 شورا آمده است: «وأمرت لأعدل بینکم» {به من امر شده که بین شما مساوات برقرار کنم}

یا درسوره مائده آیه 8 می‌خوانیم: «یا أیّها الّذین آمنوا کونوا قوّامین للّه شهداء بالقسط ولا یجرمنّکم شنآن قومٍ علی ألاّ تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتّقوی واتّقوا اللّه إنّ اللّه خبیر بما تعملون»

{ای کسانی که ایمان آورده‌اید، قیام‌کنندگان برای خدا باشید و گواهانی برای عدالت فراگیر. نباید کارهای بد گروهی یا دسته و ملیتی شما را به نقطه‌ای بکشاند که عدالت اجرا نکنید. عدالت را پیشه خود کنید که آن به تقوای نزدیکتر است و تقوای خدا را داشته باشید و خدا نسبت به آنچه که می‌کنید، آگاه است} همچنین در آیه صدور حکم می‌گوید:
«وإذا حکمتم بین النّاس أن تحکموا بالعدل»

{آنگاه که بین مردم حکمیت کردید، باید با عدالت حکم کنید}

همچنین حضرت علی علیه‌السلام در قسمتی از خطبه 94 در مورد رسول خدا می‌گوید:
سیرته القصد وسنّته الرّشد وکلامه الفصل وحکمه العدل

مسیر زندگی او ایجاد یک راه مستحکم برای رسیدن به حق بود سنت و منش او رشد دهند بود و سخن او مرزبندی بود و روش حکم و حکومت او عدل بود

برای ما به‌عنوان پیروان امام علی علیه‌السلام یک افتخار است که «عدل» یکی از اصول مذهب ما می‌باشد. یعنی عدل و عدالت از جوهره اسلام جدایی‌ناپذیر است و در همه امور باید به‌عنوان یک شیوه و روش استفاده شود.

در رابطه با شامل بودن عدالت در هر کاری، آیت‌الله آخوند خراسانی، بزرگترین مجتهد مدافع انقلاب مشروطیت در ایران، در پاسخ به طلا و هدایایی که محمدعلی شاه فرستاده بود، به محمدعلی شاه نوشت: «تو دشمن دین مقدس و خائن به وطن هستی. مانند دزدی می‌مانی که به نام دین و شریعت دزدی می‌کند... بی‌تردید تو و مجتهدین جیره خواری که دعوت به مخالفت با مشروطه می‌کنند، خود را در مورد حقیقت دین، به نادانی زده‌اند در حالی که عدالت شرط هست حتی در امور جزیی و»... (نگاه سریع به مسائل اجتماعی در تاریخ معاصر عراق جدید – جلد سوم دکتر علی الوردی)

در مبارزات قرنهای اخبر، همواره برقراری عدالت به‌عنوان یک خواسته اصیل انسانی مطرح بوده است. در بسیاری از جنبشها، شعار «برابری» یا «مساوات» به‌معنی محقق شدن عدالت وجود داشته و دارد. حتی برخی‌ها، برقراری عدالت در جامعه انسانی را به‌عنوان آرمان انتخاب کرده‌اند. از جمله ما مجاهدین، استقرار «جامعه بی‌طبقه توحیدی» که اوج و قله استقرار عدل قراگیر در جامعه انسانی است، به‌عنوان آرمان برای خود انتخاب کرده‌ایم و حضرت علی علیه‌السلام در صفات این جامعه بی‌طبقه توحیدی و حاکم و پرچمدار آن، مطالب عمیقی در خطبه‌های خود ارائه کرده است.

نگرش حضرت علی به عدالت:
س: آیا حضرت علی هم به عدالت به‌عنوان یک روش و شیوه حکومت نگاه می‌کرد؟

عباس داوری: هم‌چنان‌که گفته شد، عدالت یک شیوه و روش، به‌ویژه در مورد حکومت در اسلام است. علی به‌عنوان شاخص اسلام محمدی، سمبل به‌کارگیری این شیوه و روش، یعنی عدالت بوده است و حضرت علی را نمی‌وان از عدالت جدا کرد، چون عدالت از اسلام اصیل محمدی جدا شدنی نیست. حضرت علی در مورد تعریف عدالت می‌گوید: «والعدل سائس عامّ » یعنی عدالت یک شیوه رهبری عمومی است. سائس یعنی روشی که با آن مردم رهبری می‌شوند.

حضرت علی علیه‌السلام در مورد افراد متقی می‌گوید که آنها روش عدالت را بر خود الزامی کرده‌اند و اولین عدالت آنها این است که تمایلات نفسانی و خواسته‌های فردی را در مقابل خواسته‌های جمعی، از خود نفی کرده‌اند.

«قد ألزم نفسه العدل فکان أوّل عدله نفی الهوی عن نفسه»

{متقی کسی است که نفس خود را ملتزم به عدالت کرده است و اولین عدالت او هم نفی خواسته‌های فردیش می‌باشد}

ببینید حضرت علی علیه‌السلام چه شاخص و ارزشی را به مردم نشان می‌دهد. خواهیم دید که این نظام ولایت سفیانی تا کجا ضدارزشهای امام علی و شاخصهای او هستند.

در دیدگاه حضرت علی علیه‌السلام، عدل و عدالت یکی از 4 اصل و پایه ایمان است. در نهج‌البلاغه در قسمت حکمت در شماره 31 نوشته شده است:
«وسئل ع عن الإیمان فقال الإیمان علی أربع دعائم علی الصّبر والیقین والعدل والجهاد»

{از امام در مورد ایمان سؤال شد. امام فرمود ایمان بر چهار ستون استوار است: پایداری، یقین، عدل و جهاد}

می‌بینیم حضرت علی علیه‌السلام برای ایمان چهار رکن یا ستون یا پایه قرار داده است که وقتی مجموعه‌ی این چهار رکن را یک انسان داشته باشد، دارای ایمانی می‌شود که همه قدرتها در مقابلش هیچ هستند.

صبر: یعنی پایداری و مقاومت در مقابل دشمن و سستی و ذلت نشان ندادن

یقین: یعنی فرد به نقطه‌ای از ایمان رسیده که چشم‌اندازهای حتی دور را محقق شده می‌بیند

عدل: یعنی همه چیز را در جای خود قرار می‌دهد وقتی صحبت از همه چیز می‌کنیم، یعنی حقوق هر کسی را در محلی که آن شخص می‌خواهد قرار می‌دهد. هر کسی که حقوقی به‌دست آورده در جامعه‌ای که با شیوه عدل و عدالت حکمفرمایی می‌شود، محفوظ و ثابت می‌باشد.

جهاد: یعنی تلاش برای محقق کردن و استیفای حقوق دیگران را به نقطه فدای همه چیز خود بالغ کردن. مجاهد یعنی تلاش بی‌وقفه برای استیفای حقوق مردم خود، با فدای جان و مال و همه چیز خود.

همچنین در حکمت شماره 437، حضرت علی در مقایسه عدالت با سخاوت و بخشنده بودن، عدالت را عام و یک سیاست عمومی معرفی می‌کند.

«وسئل ع أیّهما أفضل العدل أو الجود فقال ع العدل یضع الأمور مواضعها والجود یخرجها من جهتها والعدل سائس عامّ والجود عارض خاصّ فالعدل أشرفهما وأفضلهما»

{از امام پرسیدند عدالت بهتر است یا بخشش. حضرت علی علیه‌السلام (در برتری عدل از جود) فرمود: عدالت همه چیز را در جای خود قرار می‌دهد. اما بخشش امور را از جای خود بیرون می‌نماید / عدالت نگاهدارنده و همگانی است (یعنی برای عموم است) ولی بخشش یا جود فقط به کسی بهره می‌دهد که به او بخشش شده پس عدل شریفتر و برتر می‌باشد}

موضوع عدالت آن قدر مهم است که حضرت علی آن را بسیار بسیار برتر از سخاوت و بخشندگی فرد می‌داند. زیرا عدالت یک روش و یک شیوه رهبری در جامعه و برای همه می‌باشد. آنچه که در دیدگاه حضرت علی دارای اهمیت و وزن و اعتبار می‌باشد، این است که مسأله‌ای که از آن صحبت می‌شود، تا چه حد عمومی و مربوط به عموم است. حضرت علی عدالت را یک شیوه رهبری اسلامی می‌داند و به این دلیل بسادگی در مقایسه آن با بخشندگی می‌گوید بخشندگی یک امر خاص است و بهره آن را فقط فرد یا افردی که چیزی به آنها بخشیده می‌شود، می‌برد اما بهره عدالت همگانی است و به این دلیل بسیار شریفتر و برتر از بخشندگی است.

عدالت درنظرگاه حضرت علی علیه‌السلام
س: اگر حضرت علی عدالت را به‌عنوان یک روش حکومتی می‌دانست، آیا او به خلیفه سوم که حتی در بین تاریخ نویسان و تحلیل‌گران برادران اهل سنت، از بی‌عدالتی او انتقاد شده، انتقادی کرده؟

عباس داوری: در تاریخ می‌خوانیم وقتی مردم شهرهای مختلف که برای اعتراض به بی‌عدالتی خلیفه سوم به مدینه آمده و در مدینه حول خانه خلیفه جمع شده بودند، آنها حضرت علی را فرستادند که با خلیفه صحبت کند و او را وادار به عدالت نماید. حضرت در این رابطه که در خطبه 163 نهج‌البلاغه آمده است مأموریت خود را چنین توضیح می‌دهد:
و من کلام له ع لما اجتمع الناس إلیه وشکوا ما نقموه علی عثمان وسألوه مخاطبته لهم واستعتابه لهم فدخل علیه فقال: إنّ النّاس ورایی وقد استسفرونی بینک وبینهم

{از سخنان آن حضرت زمانی که مردم جمع شدند و شکایت کردند از عثمان و از او خواستند که با عثمان حرف زده تا عثمان رضایت آنها را جلب کند. حضرت وارد خانه عثمان شد و گفت مردم پشت سرم هستند و مرا سفیرشان بین تو و خودشان قرار داده‌اند} :
موقعی که حضرت علی شروع به صحبت می‌کند، ابتدا از نقاط قوت عثمان شروع می‌کند و حتی نمی‌گوید که من از تو بیشتر می‌دانم و یا می‌فهمم. چون هدفش این بود که عثمان حقوق مردم را به آنان بدهد.

وواللّه ما أدری ما أقول لک ما أعرف شیئاً تجهله ولا أدلّک علی أمرٍ لا تعرفه إنّک لتعلم ما نعلم ما سبقناک إلی شی‏ءٍ فنخبرک عنه ولا خلونا بشی‏ءٍ فنبلّغکه وقد رأیت کما رأینا وسمعت کما سمعنا و صحبت رسول اللّه ص کما صحبنا و ما ابن أبی قحافة ولا ابن الخطّاب بأولی به‌عمل الحقّ منک وأنت أقرب إلی أبی رسول اللّه ص وشیجه رحمٍ منهما وقد نلت من صهره ما لم ینالا

{بخدا سوگند نمی‌دانم به تو چه بگویم من چیزی نمی‌دانم که تو خود آن را ندانی، و تو را به کاری راهنما نیستم که آن را نشناسی. بی‌تردید تو میدانی آنچه ما می‌دانیم. در چیزی از تو پیشی نگرفتیم که تو را نسبت به آن آگاه سازیم، و در هیچ چیزی خلوت ننمودیم تا آن را به تو برسانیم تو دیدی آنچه ما دیدیم، و شنیدی آنچه که ما شنیدیم، و با رسول خدا صلی الله علیه همراهی داشتی چنان‌که ما همراهی داشتیم، و پسر ابی قحافه و پسر خطاب به درستکاری سزاوارتر از تو نبودند در حالی‌که تو از جهت خویشاوندی به رسول خدا صلی الله علیه و اله از آنها نزدیکتری (چون عثمان در جد سوم، ابوبکر در جد ششم و عمر در جد هفتم با حضرت محمد مشترک هستند) و به دامادی پیغمبر مرتبه‌ای یافته‌ای که ابوبکر و عمر نیافتند}

پس از این یادآوریهای، حضرت علی به اصل موضوع می‌پردازد و با یادآوری بالاترین ارزش هر مسلمان، یعنی خداوند، می‌خواهد با این یادآوری عثمان را به ارزشهایی که به‌خاطر آن مبارزه کرده، وصل کند و می‌گوید:
فاللّه اللّه فی نفسک فإنّک واللّه ما تبصّر من عمًی ولا تعلّم من جهلٍ وإنّ الطّرق لواضحة وإنّ أعلام الدّین لقائمه فاعلم أنّ أفضل عباد اللّه عند اللّه إمام عادل هدی وهدی فأقام سنّةً معلومهً وأمات بدعةً مجهولةً وإنّ السّنن لنیّرهٴ لها أعلام وإنّ البدع لظاهرهٴ لها أعلام وإنّ شرّ النّاس عند اللّه إمام جائر ضلّ وضلّ به فأمات سنّةً مأخوذةً وأحیا بدعةً متروکةً

{پس درباره‌ی خودت از خدا بترس، از خدا بترس، زیرا سوگند به خدا این طور نیست که از کوری به بینایی بررسی و از جهل و نادانی آموزش داده شوی. بدون شک راهها روشن و آشکار است. شاخصهای دین برپا و برقرار است، پس بدان برترین بندگان نزد خدا پیشوای عادل و درستکاری است که هدایت شده و (دیگران را) هدایت می‌کند. سنت و شیوه شناخته شده را برپا می‌دارد و بدعت باطل و نادرست را از بین می‌برد زیرا که سنتها روشن و هویدا است و برای آنها نشانه‌هایی است، و (هم‌چنین) بدعتها آشکار است و آنها (نیز) نشانه‌هایی دارد. بدترین مردم نزد خدا پیشوای ستمکاری است که گمراه باشد و دیگران هم به وسیله‌ی او گمراه شوند، سنتی را که (از رسول خدا) گرفته شده از بین ببرد، و بدعتی که از بین رفته بازگرداند. }

وإنّی سمعت رسول اللّه ص یقول یؤتی یوم القیامه بالإمام الجائر ولیس معه نصیر ولا عاذر فیلقی فی نار جهنّم فیدور فیها کما تدور الرّحی ثمّ یرتبط فی قعرها

{من از رسول خدا، صلی الله علیه و اله، شنیدم که می‌فرمود روز قیامت پیشوای ستمکار را می‌آورند که با او یاری کننده‌یی نیست و نه عذرخواهی که بتواند او را از آتش نجات دهد. پس در آتش دوزخ انداخته می‌شود و در آن می‌گردد چنان‌که آسیا گردش می‌نماید، بعد در گودی و ته دوزخ حبس و بازداشته می‌شود. } حضرت علی علیه‌السلام که شدت تضادها را میدید که اگر عثمان گامی در راستای عدالت برندارد، کشته خواهد شد، به عثمان هشدار می‌دهد و می‌گوید:
وإنّی أنشدک اللّه ألّا تکون إمام هذه الأمّة المقتول فإنّه کان یقال یقتل فی هذه الأمّة إمام یفتح علیها القتل والقتال إلی یوم القیامه ویلبس أمورها علیها ویبثّ الفتن فیها فلا یبصرون الحقّ من الباطل یموجون فیها موجاً ویمرجون فیها مرجاً فلا تکوننّ لمروان سیّقةً یسوقک حیث شاء بعد جلال السّنّ وتقضّی العمر

{من تو را فرا می‌خوانم و سوگند می‌دهم که مبادا پیشوای این امت باشی که کشته شوی، زیرا پیش از این گفته شده است (یعنی پیغمبر اکرم گفت) که در این امت پیشوایی کشته می‌شود که (بر اثر کشته شدنش) راه خونریزی و جنگیدن تا روز قیامت گشوده می‌گردد، و کارها را بر ایشان مشتبه می‌نماید، و تباهکاریها (کشتار و سرکوب) را در آنان نشر می‌دهد، و آنها حق را از باطل امتیاز نمی‌دهند، در آن تباهکاریها آشوب بسیار کرده از حق دست برمی‌دارند، و به سختی مضطرب و نگران می‌گردند، پس بعد از سالیان دراز (که عمرت هشتاد سال است) و به‌سر رسیدن عمر، نباید برای مروان (بن حکم) مانند شتری باشی که به تندی می‌راند، تا به هر جا که خواهد تو را براند. }

می‌بینیم حضرت علی چیزی ناگفته‌ای برای عثمان نگذاشته است و حتی مروان بن حکم را که در واقع امر، حکومت دست او هست، افشا می‌کند. وقتی عثمان حرفهای حضرت علی را می‌شنود، از حضرتش می‌خواهد که از مردم بخواهد که با مردم صحبت کنند تا به او مهلت بدهند.

فقال له عثمان رضی اللّه عنه کلّم النّاس فی أن یؤجّلونی حتّی أخرج إلیهم من مظالمهم

{عثمان به علی گفت با مردم گفتگو کن تا مرا مهلت دهند که ستمهایی که بر آنان وارد شده برطرف نمایم. } از آنجایی که هدف حضرت علی رفع ظلم از مردمی که زیر ستم داغان شده‌اند، با قاطعیت به عثمان می‌گوید:
فقال ع ما کان بالمدینهٴ فلا أجل فیه و ما غاب فأجله وصول أمرک إلیه

{حضرت علی به عثمان گفت آنچه در مدینه است مهلتی در آن لازم نیست (نیازی به مهلت نیست فرمان خودت را بده)، و آنچه مربوط به خارج مدینه است، مهلت آن تا رسیدن فرمان تو به آن منطقه است. یعنی برای کسی که در مدینه حاضر است شروع به اصلاح نما مهلت نمی‌خواهد، و برای آن‌که حاضر نیست تا رسیدن فرمان تو عذری نمی‌باشد. }

البته نتیجه این گفتگوها مشخص شد و عثمان در واقع امر نخواست شیوه و روش خود را تغییر دهد به‌خصوص که نفر اصلی او مروان بن حکم بود و هم‌چنان که امام در گفتگو با عثمان به وی هشدار می‌دهد، او اولین خلیفه است که با انقلاب کشته می‌شود.

روش و شیوه عدالت درخلافت حضرت علی علیه‌السلام
س: حضرت علی وقتی برای خلافت انتخاب شد، در مورد پیش‌بردن عدالت به‌عنوان یک روش و شیوه چه کار کرد؟

عباس داوری: حضرت علی علیه‌السلام در دومین روز خلافت خود، خطبه مهمی ایراد کرد. او در این خطبه، سیاست و روش خود را در مورد تضاد اصلی جامعه اعلام کرد.

قبل از این‌که خطبه را بخوانیم، لازم است بدانیم که تضاد اصلی جامعه آن روز، فاصله هولناک طبقاتی بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان بود. در کمتر از 24سال، آن‌چنان تئوری برابری و مساوات درصدر اسلام، وارونه شد و تبدیل به امتیازات دادنهای ناعادلانه به مؤمنان اولیه مسلمانان گردید که ثروتهای خیالی انباشته شد و قشر استثمارگر بسیار قوی به وجود آمد.

برای این‌که مقداری نسبت به تضاد ایجاد شده در جامعه آن روز عینی باشیم، چند نمونه از تاریخ مسعودی (مروج الذهب) می‌آوریم:
«روزی که «عثمان» کشته شد، صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم در نزد خزانه‏دارش موجودی داشت. ارزش املاکش در وادی القری و حنین و غیره صد هزار دینار بوده است و اسب‏ها و شترهای فراوانی از خود به جای گذاشت»

مسعودی در مروج الذهب می‌نویسد: «در روزگار عثمان جمعی از صحابه املاک و خانه‏ها اندوختند. مال نقد زبیر پس از وفاتش به پنجاه هزار دینار بالغ بود و هزار اسب و هزار برده و کنیز و زمین‏هایی از خود به جای گذاشت.

قیمت گندمی که برای طلحة بن عبید اللّه از عراق می‏آمد، هر روز به‌مبلغ هزار دینار بوده است. بعضی گفته‏اند: درآمد غلات او از عراق بیش از این بوده است.

همچنین عبد الرحمن بن عوف زهری خانه‏ای وسیع ساخت و صد اسب و هزار شتر و ده‌هزار گوسفند داشت و نقدینه او پس از مرگش حدود دو میلیون و ششصد وهشتاد وهشت هزار دینار یا درهم بود.

«ابن ابی الحدید» در شرح نهج‌البلاغه می‏گوید: عثمان همه غنایم آفریقا را (از طرابلس تا طنجه) به عبد اللّه بن سعد بن ابی سرح داد بدون این‌که کسی از مسلمانان را در آن غنایم با عبد اللّه شریک نماید»

ضرورت یک انقلاب اجتماعی:
در مقابل حاکمیت قشر جدید استثمارگر که به وجود آمده و در کنار خود اقشار و طبقات بسیار فقیری ایجاد کرده بود، یک انقلاب واقعی به وجود آمد و خلیفه سوم را کشتند. بنابراین جامعه، در حالت و موقعیت انقلابی قرار داشت. تنها راه برون‌رفت و بازگرداندن ارزشهای مساوات و برابری، یک انقلاب در ساختار حاکمیت و روش کارها بود. زیرا این اموال، اموال شخصی عثمان و یا هر کدام از اشراف جدید نبود. این ثروتها، مربوط به حقوق دیگران است و کسانی که این ثروتها را برداشته‌اند، هیچ حقی بر آن ندارند. آنها که این ثروتها را صاحب شده‌اند، اکثر مردم را از ضرورت‏های معیشتی خود محروم کرده‌اند. تحلیل‏گران تاریخ اسلام حتی از اهل سنت مانند دکتر طه حسین یا سید قطب، آن ثروتها را وحشت انگیز تلقی کرده و سخت مورد انتقاد قرار داده‌اند.

به این دلیل حضرت علی در دومین روز خود، برای مردم خطبه خواند و مرز اساسی کشید. این خطبه یک مرزبندی پایه‌یی و اساسی بین شیوه حکومت حضرت علی علیه‌السلام با حکومت خلیفه قبلی است. حضرت علی میدید که مال و املاک بسیار زیادی از مردم به تملک خلیفه سوم، عثمان بن عفان و یا به تملک قوم و خویشهای وابسته به او درآمده است.. حضرت علی می‌گوید:
«واللّه لو وجدته قد تزوّج به النّساء وملک به الإماء لرددته فإنّ فی‌العدل سعةً و من ضاق علیه العدل فالجور علیه أضیق»

«سوگند به خدا، اگر آن املاک و اموال را پیدا کنم به صاحبانشان برمی‏گردانم. اگر‌ چه آن اموال مهریه زنان قرار گرفته یا کنیزها با آن خریداری شده باشد». چرا؟ امام می‌گوید زیرا گشایش کارهای اجتماع یعنی رشد جامعه در اجرای عدالت است و کسی که عدالت برای او تنگی یا دست بستگی ایجاد می‌کند حتماً ستمگری برای او تنگنای بیشتر به وجود خواهر آورد.

در این رابطه ابن ابی الحدید از معروفترین مفسران یا شرح نویسان نهج‌البلاغه که از برادران اهل سنت هم بود نوشته که امام گفت: هر قطعه‏ زمین را که عثمان بخشیده است و هر مالی از مال اللّه که به ناحق داده است، باید به بیت‌المال برگردد، زیرا هیچ چیزی، حق قدیم و ثابت را باطل نمی‏کند.

همین جمله را مقایسه کنید با حرفهایی که در مورد بذل و بخششهای خمینی و خامنه‌ای و یا هر آخوند دیگر در این رژیم انجام می‌دهند. امام می‌گوید هیچ چیز، هیچ بهانه‌یی حقی که متعلق به مردم است را از بین نمی‌برد و می‌گوید اگر آن اموال را پیدا کنم به مالک اصلی آنها برمی‏گردانم.

این مالکیت‏هایی که از خون دل مردم انباشته شده و از جیب و سفره مردم به‌زور بیرون کشیده شده و به‌نام هر کسی از ایادی رژیم ثبت شده اعم از خودشان یا آقا زاده‌ها، غیرقانونی و باطل است.

به‌خوبی روشن می‏شود که عوامل عصیانگریها علیه حکومت امیر المؤمنین علیه‌السلام و طغیانگری‏های معاویه و طلحه و زبیر بر زمامداری عادلانه آن حضرت چه بوده است. زیرا علی بن ابیطالب (ع) حاضر نیست اندک آذوقه‏ای زیادتر از حق عقیل و فرزندانش به او بدهد.

به این دلیل است امام همه آن تصرفات و مالکیت‏ها را غیرقانونی اعلان نمود.

اگر اعلان غیرقانونی تصرفات و مالکیتها حکم حضرت علی علیه‌السلام است، که هست، ببینید این حاکمان چپاولگر رژیم ولایت سفیانی، در سه دهه گذشته چه بر سر مردم آورده‌اند و چطور استخوانهای آنها را خرد کرده‌اند. بدون ذره‌یی شرم دائماً از اسم اسلام و حضرت علی علیه‌السلام کثیف‌ترین استفاده‌ها را می‌کنند. اینها در ابعاد نجومی چپاول می‌کنند و همین چپاولگری خود را با رذالت تمام بر سر مردم می‌کوبند.

آخوند اژه‌ای که به‌اصطلاح دادستان این رژیم است می‌گوید 7نفر از نمایندگان در پرونده فساد 3هزار میلیاردی یعنی نزدیک به یک میلیارد دلار در مظان اتهام هستند. (ابتکار اول خرداد 93)

از آن طرف می‌بینیم چگونه مردم زیر فقر خرد و خمیر می‌شوند. سایت تابناک نوشت (20فروردین 93) طی سالهای 1382 تا سال 1391 تعداد کسانی که به زیر «خط‌فقر» سقوط کردند 5 /2 برابر شده است. یعنی در مدت 10سال تعداد فقیر در ایران دو و نیم برابر شده در حالی که درآمدهای نفت بسیار افزایش یافته و سر از صدها میلیارد دلار در آورده است.

مطابق گزارش خبرگزاری فارس در پایان 1392، حداقل 15 میلیون نفر زیر خط فقر هستند. خبرگزاری ایلنا در 21 و 23اسفند 92، خط فقر را «یک میلیون و 800هزار تومان» برآورد کرده است. در حالی که پایه دستمزی کارگران، 608هزار و 900 تومان یعنی کمتر از یک سوم خط فقر است.

خبرگزاری حکومتی ایلنا مطابق گفته هفده تن معاون وزیر کار در 11اسفند 92 گفت «بین سالهای 76 تا 90 سهم مزد در هزینه تمام شده تولید از 13 درصد به 5 درصد کاهش یافت در حالی که مطابق آمار اوایل خرداد رژیم، 35 تا 63 درصد هزینه واسطه‌گری نابه‌جای مواد خام داریم».

فساد اقتصادی یعنی چپاول به حدی است که کریمی قدوسی نماینده مجلس گفت «اثر مفاسد اقتصادی بر اوضاع داخلی تخریب کننده‌تر از تحریمهای غرب بر ضد جمهوری اسلامی است این نسبت 80 به 20 است».

تحریمهای غرب کاری کرد که رژیم تن به زهر خوردن داد. در حالی که این نماینده رژیم می‌گوید اگر اثر تحریمها بر روی اقتصاد 20 باشد مفاسد اقتصادی 80 می‌باشد.

روزنامه رسالت رژیم در تاریخ 29اردیبهشت 93، از قول سخنگوی کمیسیون اصل90 نوشت: «تخلف وزارت صنعت و بانک مرکزی در رانت650 میلیون یورویی محرز است» می‌بینید که چگونه بسادگی از رانتخواری نزدیک به یک ملیارد دلار بودن کمترین شرمی حرف می‌زنند؟

مطابق آمارهای خود رژیم در سالهای اخیر هر ساله بین 5 تا 8میلیارد دلار کالا به‌طور قاچاقی از طریق منافذی که دست سپاه است وارد کشور می‌شود. صرف‌نظر از چپاول هنگفتی که سپاه ضدمردمی از این طریق به دست می‌آورد، این کار سپاه حداقل 500هزار فرصت شغلی را از بین می‌برد و باعث می‌شود که به لشگر بیکاران افزوده شود.

تفاوتهای ماهوی شیوه‌های حضرت علی با سران فاسد حاکمیت:
س: با توجه به مطالبی که گفتید‌ ، یک تفاوت اساسی در دیدگاه حضرت علی با سران رژیم حاکم در مورد عدالت وجود دارد. ممکن است آن را توضیح دهید؟

عباس داوری: نگاه حضرت علی به حکومت و حاکمیت و حاکم، کاملاً در مقابل نگاه و دیدگاه سردمداران رژیم قرار دارد. این تفاوتها تا آنجا که به مسائل جامعه بر می‌گردد، به شرح زیر است:
حاکم مورد نظر حضرت علی، مستقیماً در قبال مردم مسؤل است و سختیها از آن شخص حاکم و کارگزاران او می‌باشد. اما همه چیز برای عموم مردم است

حضرت علی تا آنجا پیش رفته که در قسمتی از خطبه 199می گوید:
«إنّ اللّه تعالی فرض علی أئمّة العدل أن یقدّروا أنفسهم بضعفة النّاس کیلا یتبیّغ بالفقیر فقره»

{خداوند بر رهبران عدالت واجب کرده است که خودشان را در سطح ضعیفترین مردم نگهدارند تا فقر بر آنها تجاوز نکند خونشان را به شیشه نکند}

ملاحظه می‌شود که چگونه حضرت علی علیه‌السلام خودش را با پائین‌ترین اقشار طبقه جامعه تنظیم می‌کند تا مبادا از جاده عدالت خارج شود

«أ أقنع من نفسی بأن یقال هذا أمیر المؤمنین ولا أشارکهم فی مکاره الدّهر أو أکون أسوةً لهم فی جشوبة »

{آیا خودم را قانع کنم که بگویند این امیرالمؤمین است و در حالی که در سختیهای روزگار با آنان شریک نباشم؟ یا در تلخکامی آنان پیشاپیش آنها نباشم؟ }

از نظر حضرت علی زمامداری مسئولیت بسیار سنگینی است که نیاز به حسابرسی کاملاً دقیق دارد و خداوند از این حسابرسی نخواهد گذشت. اگر روش و شیوه حکومت عدل نباشد، حتماً ظلم است. ظلم کردن در مکتب علی آن‌قدر کار ضدانسانی است که از آن تبری می‌جوید: در خطبه 215 (فیض الاسلام) امام یک توضیح بسیار گویا و عینی و مادی به دست می‌دهد که می‌توانیم همین را در مقابل این حاکمانی که دشمنان خدا و خلق هستند بگذاریم.

و من کلام له ع یتبرأ من الظلم
واللّه لأن أبیت علی حسک السّعدان مسهّداً أو أجرّ فی‌الأغلال مصفّداً أحبّ إلیّ من أن ألقی اللّه ورسوله یوم القیامه ظالماً لبعض العباد وغاصباً لشی‏ءٍ من الحطام وکیف أظلم أحداً لنفسٍ یسرع إلی البلی قفولها ویطول فی‌الثّری حلولها

{از سخنان آن حضرت علیه‌السلام است: سوگند به خدا اگر شب را بیدار بروی خار سعدان (گیاهی است دارای خار سر تیز) بگذرانم، و (دست و پا و گردن) مرا در غل و زنجیر بسته بکشند، محبوبتر است نزد من از این‌که خدا و رسول را روز قیامت ملاقات کنم در حالی‌که بر بعضی از بندگان ستم کرده چیزی از مال دنیا غصب کرده باشم و چگونه به کسی ستم نمایم برای نفسی که با شتاب به کهنگی و پوسیدگی باز می‌گردد و بودن در زیر خاک به طول میانجامد}

اگر امیر مؤمنان و امام مجاهدان این است که پیش خدا در حالی حاضر شود که مال یک نفر را غصب نکرده باشد، پس در مورد ولی‌فقیه ارتجاع چه باید گفت؟ خبرگزاری رویتر روز 20آبان 92 در گزارشی تحت عنوان «سازمانی که اموال مردم عادی را مصادره می‌کند کلید آیت‌الله خامنه‌ای بر قدرت است» اطلاعات مهمی درباره اقدامات غارتگرانه خامنه‌ای و ”ستاد اجرایی فرمان حضرت امام“ که تحت کنترل خامنه‌ای می‌باشد، منتشر کرده است. از جمله مال و املاک و سهام تعاونی و سایر دارایی‌های آن بنا‌ به محاسبه رویتر بالغ بر 95میلیارد دلار می‌شود». ملاحظه می‌شود که با چه شیادیها و دجالیتهایی از نام مولای متقیان سوء‌استفاده می‌کنند. در حالی که دیدیم برخورد حضرت علی با چپاولگری بنی امیه چگونه بوده است؟ چپاولگری و غارتگری ارتجاع حاکم بر ایران هزاران بار ظالمانه‌تر از بنی امیه است.

در این قسمت حضرت علی به دو نمونه اشاره می‌کند که بسیار قابل تأمل است. اولین نمونه، مراجعه برادر پیرش عقیل برای دریافت حدود سه کیلوگرم بیشتر از سهم خود از بین المال است:
واللّه لقد رأیت عقیلًا وقد أملق حتّی استماحنی من برّکم صاعاً ورأیت صبیانه شعث الشّعور غبر الألوان من فقرهم کأنّما سوّدت وجوههم بالعظلم و عاودنی مؤکّداً وکرّر علیّ القول مردّداً فأصغیت إلیه سمعی فظنّ أنّی أبیعه دینی وأتّبع قیاده مفارقاً طریقتی فأحمیت له حدیدةً ثمّ أدنیتها من جسمه لیعتبر بها فضجّ ضجیج ذی دنفٍ من ألمها وکاد أن یحترق من میسمها فقلت له ثکلتک الثّواکل یا عقیل أ تئنّ من حدیدةٍ أحماها إنسانها للعبه وتجرّنی إلی نارٍ سجرها جبّارها لغضبه أ تئنّ من الأذی ولا أئنّ من لظی

سوگند به خدا (برادرم) عقیل را در بسیاری فقر و پریشانی دیدم که یک من گندم (از بیت‌المال) شما را از من درخواست نمود، و کودکانش را از پریشانی دیدم با موهای غبارآلوده و رنگهای تیره، مانند آن‌که رخسارشان با نیل سیاه شده بود، و عقیل برای درخواست خود تأکید کرده سخن را تکرار می‌نمود، و من گفتارش را گوش می‌دادم، و گمان می‌کرد دین خود را به او فروخته از روش خویش دست برداشته دنبال او می‌روم پس آهن پاره‌ای برای او سرخ کرده نزدیک تنش بردم تا عبرت گیرد، و از درد آن ناله و شیون کرد مانند ناله‌ی بیمار، و نزدیک بود از اثر آن بسوزد، به او گفتم ای عقیل مادران در سوگ تو بگریند، آیا از آهن پاره‌ای که آدمی آن را برای بازی خود سرخ کرده ناله می‌کنی، و مرا به سوی آتشی که خداوند قهار آن را برای خشم افروخته می‌کشانی آیا تو از این رنج (اندک) می‌نالی و من از آتش دوزخ ننالم. }

حال این برخورد حضرت علی با نزدیکترین قوم و خویش خود، یعنی برادر بزرگترش را مقایسه کنید با چند نمونه‌ای که تازه در روزنامه‌ها لو رفته است و آن هم نه در رده‌های خیلی بالای رژیم که غیرقابل‌تصور است.

با این نمونه‌های چپاولگرانه ببینید چگونه مال مردم فقیر را بین قوم و خویشهای خود می‌چرخانند و با این پولها مردم ما را بیشتر و بیشتر به فقر می‌نشانند:
«احمد قدمی یکی از دو داماد خواهر پاسدار احمدی‌نژاد بود. این فرد پس از روی کارآمدن پاسدار احمدی‌نژاد به‌عنوان مدیریت حراست یکی از شرکتهای معروف خودروسازی منصوب شد. اما در مدت کوتاهی داستان چپاولگریهایش به وزارت اطلاعات رژیم هم کشیده شد سپس مدیر کل حراست سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور شد و خیلی عجله داشت که جیبهایش به سرعت پر شود. رئیس صندوق مهر رضا به نام حسین شبییری شوهر خواهر احمدی‌نژاد و علی اکبر محرابیان وزیر صنایع خواهرزادهٴ دیگر احمدی‌نژاد بودند. مسعود زریبافان دبیر هیأت دولت و مشاور پاسدار احمدی‌نژاد باجناق اوست».

بسادگی می‌توان درک کرد که «آقازاده» های رفسنجانی و خامنه‌ای در چه مرحله‌ای از چپاول هستند. در جنگ و جدال باندهای درونی رژیم، به‌ویژه در جنگ بین باند رفسنجانی و باند احمدی‌نژاد مشخص شد که جمع دزدی هایی که دو باند در جریان جنگ گرگها فقط در این مورد مشخص رو کردند 3959میلیارد تومان می‌باشد. چپاول نجومی را که در دنیا نظیر ندارد می‌بیند؟ تازه چیزهایی که رو شده. فقط چند نمونه و بخش کوچکی است از غارتگریهای باندهای حاکم و مشتی است نمونه خروار.

وأعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفةٍ فی وعائها ومعجونةٍ شنئتها کأنّما عجنت بریق حیّةٍ أو قیئها فقلت أ صلة أم زکاة أم صدقة فذلک محرّم علینا أهل البیت فقال لا ذا ولا ذاک ولکنّها هدیّة فقلت هبلتک الهبول أ عن دین اللّه أتیتنی لتخدعنی أ مختبط أنت أم ذو جنّةٍ أم تهجر واللّه لو أعطیت الأقالیم السّبعهٴ بما تحت أفلاکها علی أن أعصی اللّه فی نملةٍ أسلبها جلب شعیرةٍ ما فعلته وإنّ دنیاکم عندی لأهون من ورقةٍ فی فم جرادةٍ تقضمها ما لعلیٍّ ولنعیمٍ یفنی ولذّةٍ لا تبقی نعوذ باللّه من سبات العقل و قبح الزّلل و به نستعین

{شگفت انگیزتر از موضوع عقیل، کار یک شخص (اشعث ابن قیس) است که به در خانه ما آمد با ارمغانی در ظرف سر بسته و حلوایی که نسبت به آن بدبین بودم به‌طوری‌که گویا با آب دهن مار (زهر مار) خمیر شده بود، به او گفتم آیا این هدیه است یا زکات یا صدقه؟ زکات و صدقه بر ما اهل بیت حرام است. او گفت صدقه و زکات نیست، بلکه هدیه است، پس به او گفتم، آیا آمده‌ای از راه دین خدا مرا بفریبی، آیا درک نکرده نمیفهمی؟ یا دیوانه‌ای یا بیهوده سخن می‌گویی؟ سوگند به خدا اگر هفت اقلیم را با هر آنچه در زیر آسمانهای آنها است به من دهند برای این‌که خدا را با گرفتن یک جو از مورچه‌ای نافرمانی نمایم، نمی‌کنم. زیرا دنیای شما نزد من پست‌تر و خوارتر است از برگی که در دهن ملخی است. علی را چه کار با نعمتی که از دست می‌رود، و آن لذتی که بر جا نمی‌ماند، به خدا پناه می‌برم از خواب عقل و از زشتی لغزش و (در جمیع حالات) تنها از او یاری می‌جوئیم}

می‌بینید شیوه برخورد امام، در موضع مسئولیت رهبری یک جامعه، با یک هدیه، چگونه است؟ همین موضع امام را مقایسه کنید با رشوه‌های میلیونی و میلیاردی که تحت عناوین هدیه به سردمداران این رژیم داده می‌شود. مثلاً یک قلم رشوه ـ هدایایی که چند سال پیش در محاکمه فردی به‌نام شهرام جزایری برای رسیدن به یک ثروت افسانه‌ای، برملا شد که به نمایندگان و ائمه جمعه و جنایت و مسئولان دولتی، چه میزان پول یا جنس رشوه به‌عنوان هدیه داده است؟

به چند نمونه هم در حکومت آخوند روحانی توجه کنید:
روزنامه دنیای اقتصاد در تاریخ 22اردیبهشت 93 تحت عنوان «میلیاردرهای بدهکار بانکها در ایران» نوشت: کل مطالبات معوق بانکها، 100هزار میلیارد تومان است. سه نفر، بدهی بالای هزار میلیارد تومان دارند. دارندگان بدهی معوق بالای 500میلیارد تومان به بانکها هم 18نفر هستند که چیزی حدود 15هزار میلیارد تومان را به خود اختصاص داده‌اند». و 42هزار میلیارد تومان در اختیار 145نفر و... . است. این وام‌های کلان در فعالیتهای سوداگرانه به کار گرفته شده است. این دسته از بدهکاران بانکی خود را ملزم به بازپرداخت وام‌ها نمی‌بینند»..

روزنامه حکومتی مردم‌سالاری در تاریخ 18خرداد 93 نوشت: «بابک زنجانی هر روز 17میلیون دلار از بانک می‌گرفت و پخش می‌کرد و 17میلیون تومان هم سود دریافت می‌کرده است!» این فرد می‌گوید «گروهی که من صاحب آن هستم شامل 65 شرکت و درآمد 6-7میلیارد یورویی است».

در مورد بابک زنجانی روزنامه حکومتی اعتماد در اول خرداد 93 نوشت: «مارک ساعت معروف بابک زنجانی، ساعت گران قیمت «پتک فیلیپ 511» است؛ ساعتی که به روایت سایتش 200هزار فرانک سوئیس یعنی در حال حاضر بیش از 500 میلیون قیمت دارد».

ملاحظه می‌کنید این دجالان خونریز همه چیز، حتی نان سفره فقرا را برای خود حلال و هر نوع حق و حقوق را بر مردم حرام می‌دانند. به این دلیل سرکردگان این رژیم تماماً ضدارزشهای حضرت علی و خصم مبین مولای متقیان می‌باشند.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/2dc019e2-b537-4323-abe6-0283f1aa1032"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات